جدول جو
جدول جو

معنی پول سیاه - جستجوی لغت در جدول جو

پول سیاه
پول فلزی بسیار کم ارزش، سکۀ کم بها، پول خرد کم ارزش، فلس، پرپره، پشیز، پاپاسی، پول خردی که سابقاً از مس سکه می زدند، سکۀ مسی
تصویری از پول سیاه
تصویر پول سیاه
فرهنگ فارسی عمید
پول سیاه(لِ)
پول خرد. پشیز. مس مسکوک که بهندی پیا گویند. (غیاث). پول از غیر سیم و زر.
- به یک پول سیاه نیرزیدن، سخت بی ارزش بودن. رجوع به پول شود
لغت نامه دهخدا
پول سیاه
پول خرد پشیر مسکوک مسین. یا به یک پول سیاه نیر زیدن، سخت بی ارزش بودن، یا صورت یک پول سیاه پیدا کردن، کاملا از اعتبار و ارزش افتادن
فرهنگ لغت هوشیار
پول سیاه((لِ))
پول خرد، پشیز، سکه مسی
تصویری از پول سیاه
تصویر پول سیاه
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پول ساز
تصویر پول ساز
آنکه از کار یا هنرش پول بسیار به دست آید، پول سازنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دل سیاه
تصویر دل سیاه
سیاه دل، بددل، بداندیش، بدخواه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توت سیاه
تصویر توت سیاه
در علم زیست شناسی نوعی درخت توت که شاخه های آن چتری و مانند بید مجنون آویخته و سرازیر است و میوۀ آن شبیه شاه توت اما ریزتر از آن است، توت مجنون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روز سیاه
تصویر روز سیاه
کنایه از روز ماتم، روز غم و غصه، روز سختی و محنت، روز سیه
فرهنگ فارسی عمید
(دِ)
سیاه دل. دل سیه. قسی القلب، بدقلب. بدخواه. بداندیش:
دادگرا فلک ترا جرعه کش پیاله باد
دشمن دل سیاه تو غرقه به خون چو لاله باد.
حافظ
لغت نامه دهخدا
(تَ)
دهی از دهستان ایسین است که در بخش مرکزی شهرستان بندرعباس واقع است و 184 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(مُ رِ)
از مفردات پزشکی (ریشه ها، ایزومها، سوشها) و از تیره سولاناسه است و قسمت قابل مصرف آن ساق گلدار و مادۀ مؤثر آن سولانین است. (از کارآموزی داروسازی ص 211)
لغت نامه دهخدا
(زِ)
کنایه از روز بد. (برهان قاطع) (غیاث اللغات) (از شرفنامۀ منیری) (آنندراج) ، روز ماتم. (برهان قاطع) (غیاث اللغات) (از انجمن آرا) (از شرفنامۀ منیری) (آنندراج) ، روز نحس. (برهان قاطع) (ازغیاث اللغات) (از شرفنامۀ منیری) (آنندراج) ، روز آزار و تشویش. (از برهان قاطع) ، کنایه از ایام عاشقی و هجران. (از لغت محلی شوشتر).
- امثال:
پول سفید برای روز سیاه است، از پس انداز کردن برای روزهای تاریک زندگی نباید غفلت کرد. (از فرهنگ عوام)
لغت نامه دهخدا
دهی است از بخش ایزه شهرستان اهواز، که در 18 هزارگزی باختر ایزه واقع شده، کوهستانی و معتدل است و 110 تن سکنه دارد، آبش از چشمه و قنات و محصولش غلات و تریاک است، شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان کرباس بافی است و راهش مالرو میباشد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
نام قریه ای نزدیک اصفهان که در شمال غربی اصفهان و نزدیک سلطان آباد واقعاست
لغت نامه دهخدا
(لِ)
نام خالهای سیاه رنگ ورق قمار، مقابل خال قرمز
لغت نامه دهخدا
(دَ)
دهی از دهستان دابو بخش مرکزی شهرستان آمل. دشت، معتدل، مرطوب، مالاریائی، دارای 140 تن سکنه. مازندرانی و فارسی زبان. آب آن از چشمه، محصول آنجا برنج و صیفی، شغل اهالی زراعت، راه آنجا مالرو است. این ده از دو محل بالا و پائین تشکیل گردیده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دل سیاه
تصویر دل سیاه
بد فلب بد خواه بد اندیش، سیاه دل قسی القلب
فرهنگ لغت هوشیار
تعبیر خواب خال سیاه دیدن خالهای سیاه بر تن کسی در خواب، علامت بیمار شدن و اختلافات خانوادگی است -
فرهنگ جامع تعبیر خواب
کیسه ی کوچکی که در آن پول ریخته و به گردن می آویختند
فرهنگ گویش مازندرانی
پول فلزی و کم بها
فرهنگ گویش مازندرانی